دوباره صبح شد خورشیدی که رمق نداره بازم یه صبح کهنه که همش قراره
سرصبحو شب کنی با عذاب وجدان میخوام بگم از آلودگی هوای تهران
ایندفعه غرق داره کمی سـُربش زیاده منم و قلمی که تموم عمرشو پیاده
فقط سگ چرخ زده رو کاغذای سفید بازم یه درد قدیمی یه اتفاق جدید
این سری سر صحبتم با جنس خودمه که به هر دری زده تا اون قصه لو نره
وقتی بازی کردی با احساس دختر بیچاره حالا از رو نگرانیش اون یه سره بیداره
بگو این شبا رو با کدوم امید سر کنه مشکلات کم بود با اون یکی بیشتر شده
داره میسوزه بین نگاه مریض ملت فرداشو خراب کردی واسه یه کمی لذت
دنیاش به آخر رسیده فرداشو کشتن با هوس نمیدونه کجا بره وقتی نداره همنفس
گم شده توشهر شلوغ میون این همه نگاه دل پـُره از آداما میشکنه اما بیصدا
روح کثیفتم درگیر یه نوع بیماری همش زیر لبت میگی چه دست گلی دادی
تو به آب و نقاب و حرفای نزده ست دنبال چی میگردی اینا صورت مسئله ست
سر هوسی که فرداشو ریختی رو سرش مثل زلزله ی بمه که حالا دور و ورش
فقط کسایی ان که همش دلداری میدن حالا برو تو فیض حرفای احساسی بزن
ببین چیکار کردی مگه وجدان نداری ازش ساختی با حرفات یه دختر فراری
که رفیقا و خونواده طردش میکنن زخم زیونایی که مثل ترکش میمونن
به روح خسته اش فقط آسیب رسوند خدا بهشتو دوباره با سیب رسوند
تورو امتحان کنه که بد پس دادی این دنیا که رفت اونجا رم از دست دادی
مردن و زندگی براش تو این روزا یکی شده دلش دوباره تنگ اون روزای بچگیش شده
کنایه های آدما امیدی تو دلش نزاشت به هرکی میرسم میگه نمک رو زخم من نباش
تویی که این کارتو فقط یه حماقت میبینی داره میگرده دنبال ب.ک.ا.رت چینی
مگه به اینه مردی بگو کی جواب میده وقتی فردای اون دختر داره خراب میشه
اصلاً بیخیال اینا بالا منبر نمیرم شاید نشنوه دیوار پس از در نمیگم
من از هرچی دیدم فقط یکمشو گفتم توهم بچسبون رو سرت کلاهتو محکم
که سرت بیاد این سری زمین خاکیه همون کلاه رو سرت ایندفعه قاضیه
اون دختر با هوس تو پرپر شده میدونم ذهنت این قصه ها رو از بر شده
کاش بجای کالا از هوس تحریم می شدیم داری فردا رو با کدوم عمل تهدید میکنی
تو از ریشه میکنی و ما قبر کاشتیم وقت مردونگی ابروهاتو برمیداشتیمیدونم گفتن این حرفا شاید درست نباشه ... اینارو گفتیم تا شاید وجدان یه سری ها بیدار بشهگرچه فرقی واست نمیکنه ولی چشاتو بیشتر باز کن ...